وقتی برات مینویسم که غمگینم، بخاطر غم و رنجی که پدر و مادرم دارند بخاطر سنشون و نتایج سبک زندگی ای که داشتند به نوعی متحمل میشن، و دغدغه بار موسولیتی که نسبت بهشون رو دوشمه و توی ذهنم نمیدونم من این شانسو داشته باشم که بچم یا بچه هام من رو همونقدر دوست داشته باشن که من پدر و مادرم رو دوست دارم یا نه و نمیدونم این شیفتگی من براشون، قلبی که عمیق ترین نقطش در اختیارشون هست و همین بغضی که وقتی به دوست داشتنشون فکر میکنم پشمامو پر از اشک میکنه، تکرار شدنی هست دوست منبع
درباره این سایت